Sunday 21 September 2008

رنجنامه پرهام اقدسی ، نماینده دانشجویان بهایی محروم از تحصیل


اینجانب پرهام اقدسی دانشجوی سابق رشته ی فیزیک اتمی مولکولی دانشگاه بوعلی سینا همدان هستم٠ با قبول شدن در کنکور سراسری سال ۱۳۸۵ موفق به ورود به دانشگاه شدم ولی متاسفانه پس از گذشت یک ترم تحصیل، قبل از امتحانات پایان ترم اول در تاریخ ٣/١٠/٨٥، مسئولان دانشگاه بنده را به استناد تصویب نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب ٦/١٢/٦٩ و به علت اعتقادم به دیانت بهائی از دانشگاه اخراج نمودند و بعد از آن از ورودم به دانشگاه ممانعت به عمل آورده و علی رغم اصرار بنده هیچگونه حکم رسمی نیز به اینجانب داده نشد٠ آنها تنها راه برگشت بنده به دانشگاه را اقرار به عدم تعلق به دین بهائی و شهادت به دبن اسلام و اسلام آوردن می دانستند (نقض اصل ۲۳ قانون اساسی)٠ لازم به ذکر است که بهاییان علی رغم اینکه اصراری به بیان عقیده خود ندارند، کتمان آن را نیز مغایر موازین اعتقادی و اخلاقی خود می شمارند٠ در طی این مدت چندین بار به مراجع وزارت علوم و شورای عالی انقلاب نامه ارسال داشته بودم که طی تماس های تلفنی جهت پیگیری نامه های خود متوجه شدم که حتی آنها را ثبت هم نکرده اند و از ارجاع آن به مقامات بالاتر نیز خودداری کرده اند (نقض اصل ۲۵ قانون اساسی)٠ پس از آن در تهران حضورا به مراجع وزارت علوم، سازمان سنجش و شورای انقلاب مراجعه کردم٠ آنها وظیفه رسیدگی به این مشکل را مربوط به سازمانهای دیگر می دانستند٠ از وزارت علوم به سازمان سنجش، از سازمان سنجش به شورای انقلاب و از شورای انقلاب به وزارت علوم٠ بدین ترتیب حتی سازمانها و کسانی که به این امر دستور داده بودند، ادعای بی خبری و مربوط نبودن این مسئله به آنها را می نمودند٠ پس از آن بر آن شدیم تا در دیوان عدالت اداری کشور این موضوع را به صورت یک شکایت مطرح کرده و بدین ترتیب خواستار صدور دستور موقت مبنی بر بازگشت به تحصیل شویم٠ اما از آنجا که هیچ گونه حکم کتبی اخراجی دراثبات ادعای خود نداشتیم تصمیم گرفتیم تا مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را ضمیمه پرونده کنیم٠ این سند محرمانه که در سال ۱۳۷۱ در سازمان ملل متحد افشا شد، عامل تمامی تبعیضات وارده بر جامعه بهاییان ایران است٠ در جایگاه کلی بهاییان در نظام مملکتی، بند ۳ مکتوب است: “برخورد نظام با آنان باید طوری باشد که راه ترقی و توسعه ی آنان مسدود شود٠ ” همچنین در جایگاه فرهنگی، بند سوم ذکر شده است: “در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز گردد بهائی اند از دانشگاه محروم گردند٠ ” این تبعیضات آشکار مطمئنا در هیچ دادگاهی قابل انکار نیستند٠ اما همه چیز کاملا از قبل پیش بینی شده بود٠ دولت مردان با الحاق تبصره ای جدید در فصل دوم (صلاحیت و اختیارات دیوان)، ماده ۱۹، رسیدگی به مصوبات و تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی را خارج از حیطه صلاحیت دیوان عدالت اداری اعلام داشتند٠ بر اساس این تبصره چنانچه در طرح یک شکایت به مصوبات شورای انقلاب استناد شود، دیوان عدالت حکم عدم صلاحیت مبنی بر رسیدگی به این مصوبات را صادر خواهد کرد٠ متاسفانه تمامی اسناد افشا شده ای که موجبات محرومیت جوانان بهائی از تحصیل را فراهم آورده اند به مصوبه ۱۳۲۷/م/س مورخ ٦/١٢/٦٩ شورای عالی انقلاب فرهنگی استناد کرده و بنابراین ضمیمه کردن آنها در پرونده موجب صدور حکم عدم صلاحیت می شد٠ بدین ترتیب تنها کپی کارت دانشجویی خود را ضمیمه پرونده کرده و در یک لایحه کتبی توضیحات لازم را ضمیمه پرونده کردم٠ پرونده جهت بررسی به شعبه ۳ دیوان ارجاع داده شد٠ اما قاضی در نهایت بی انصافی، به دلیل نداشتن حکم کتبی اخراجی، از صدور دستور موقت خودداری کرده و در تهایت، با بی احترامی از گوش دادن به صحبت های بنده در دفاع از خود، اجتناب کرد٠ البته پر واضح است که اگر حکم اخراجی هم در دست بود و یا حتی اجازه شکایت از مصوبه شورای انقلاب را نیز داشتیم بهانه ای دیگر مطرح می شد٠ چرا که دولت مردان پا فراتر از این مصوبه گذاشته و حتی خود نیز آن را زیر سوال برده اند٠ در جایگاه کلی بهاییان در نظام مملکتی، بند دوم مکتوب است:” بی دلیل آنان دستگیر، زندانی و یا مجازات نمی شوند٠ ” و حال آنکه ۷ نفر اعضای تشکیلات ملی بهایی ایران بی دلیل در زندان اوین به سر می برند٠ در جایگاه فرهنگی بند ۱ ذکر گردیده: ” در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهایی اند ثبت نام شوند٠ ” اما اخیرا شاهد اخراج دانش آموزان بهایی از دبیرستان ها و حتی دبستان ها نیز هستیم٠ البته به دیگر مظالم و تبعیضات وارده به جامعه بهاییان ایران، خارج از حیطه ی قوانین مصوب ومکتوب نظام از جمله اعدام چند صد بهایی در طی سالهای بعد از انقلاب نمی پردازم٠ پس از آن در مهر ماه سال گذشته، در کنفرانس مطبوعاتی حق آموزش و پرورش در کانون مدافعان حقوق بشر، به عنوان نماینده دانشجویان بهایی محروم از ورود به دانشگاه شرکت کردم٠ اما اکنون بعد از گذشت حدود یکسال از این موضوع، روزنامه کیهان اقدام به نشر مطالبی غیر واقعی در رابطه با آن می کند٠ دریافت جایزه صلح نوبل توسط خانم شیرین عبادی مسلما موجبات افتخار ما ایرانیان را فراهم آورده است٠ حال آنکه روزنامه کیهان آن را نتیجه تلاش گسترده صهیونیست در پاس زحمات ایشان می داند٠ اما چرا نشر این خبر بعد از اعتراضات خانم عبادی نسبت به لایحه حمایت از خانواده و همچنین پذیرفتن وکالت ۷ نفر اعضای تشکیلات ملی بهایی ایران صورت گرفته است؟! و اما عامل اصلی این تبعیضات چیست؟ وقتی از دیدگاه قانون اساسی ایران این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم، توجه به اصل ۳ بند های ۳، ۸، ۹، ۱۴ و ۱۵ و نیز اصول ۱۴، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۳ و ۳۰ قانون اساسی، این تصویر را به دست می دهد که این سند ملی، تساوی عموم در برابر قانون، تامین همه جانبه حقوق افراد، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، توسعه و تحکیم برادری، اجرای عدل و قسط و رعایت حقوق انسانی و برخورداری از حق آموزش و پرورش و تحصیلات عالی و بسیاری دیگر را بدون تمایز از حیث مسائل قومی، زبانی، و مذهبی به رسمیت شناخته است تا بدین ترتیب عموم مردم در تعیین سرنوشت خود و کشور خود سهیم بوده، در پیشبرد و احیای هر چه سریعتر آن به سوی اهداف عالی تر کوشا و ساعی باشند٠ اما با توجه به اصل ۱۳ قانون اساسی می توان دریافت که ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی، شناخته شده اند٠ بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که تصویب دیگر قوانین و مصوبات غیر منصفانه و نا متعادل توسط اولیای امور نسبت به جامعه بهاییان ایران، ریشه در قانون اساسی و به رسمیت نشناختن جامعه بهاییان ایران دارد٠

با تحیت
پرهام اقدسی


مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و خبرنامه امیرکبیر این نامه اخیرا متن این نامه را منتشر کردند

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران - ٢٥ شهریور ۱۳۸۷
http://www.hra-iran.org/Archive_87/1049.html

خبرنامه امیرکبیر - چهارشنبه ۲۷م شهریور ۱۳۸۷
http://www.autnews.eu/archives/1387,06,00012382

No comments: